مقیمی در بخش دیگر سخنانش با اشاره به چندوجهی بودن مشکلات اقتصادی، خاطرنشان کرد: مسائل اقتصادی دارای ابعاد روانشناختی، سیاسی و اجتماعی است، به همین خاطر بایستی در محتوای مباحث علمی و طراحی رشتههای جدید، رویکرد میانرشتهای و فرا رشتهای را حتما مورد توجه قرار دهیم و از ظرفیت دانشکدههای دیگر نیز استفاده کنیم. بحث سیاست با اقتصاد آنقدر با هم آمیخته است که نمیتوان آنها را از همدیگر تفکیک کرد. خیلی از تصمیماتی که در حوزه اقتصاد میخواهد اتخاذ شود شاید در جایگاه خود تصمیم درستی باشد، ولی اگر جوانب مدیریتی، اجتماعی، روانشناختی و سیاسی آن دیده نشود، تصمیم اتخاذ شده پختگی لازم را نخواهد داشت؛ بنابراین لازم است چندوجهی بودن فکری در دانشجویانی که در دانشکده اقتصاد پرورش پیدا میکنند تقویت شود، و این محقق نمیشود مگر اینکه از اندیشمندان دانشکدههای دیگری که در بحثهایشان رویکرد اقتصادی دارند استفاده شود. در مرحله اول میتوانیم این هدف را از طریق تعامل با این اندیشمندان به عنوان استاد وابسته تامین نماییم و در مراحل بعدی اساتیدی را جذب کنیم که علاوه بر اینکه وجه غالب آنها اقتصادی است، اما جنبههای اجتماعی، روانشناختی و فلسفی نیز در آنها شاخص باشد.
رئیس دانشگاه تهران افزود: شاید پرسشی که مردم دائما درباره کارکرد دانشگاه میپرسند این است که با توجه به مشکلات و مسائل اقتصادی که کشور با آنها دست به گریبان است، دانشگاه تهران و دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران به عنوان نماد آموزش عالی، چه راهکاری برای برونرفت از این مسائل و مشکلات ارائه میکند؟ این انتظار و پرسش بجایی از دانشگاه تهران است. ولی همه ما میدانیم علیرغم تلاشهایی که صورت میگیرد و زحماتی که همه همکاران میکشند و حضورشان در عالیترین مقامات اقتصادی کشور بیانگر این زحمات است، ولی آن طور که شایسته نهاد علم و دانشگاه تهران بوده است نتوانستهایم پاسخگوی نیازها و مطالبات و انتظارات باشیم که فکر میکنم یکی از مهمترین دلایل این عدم توفیق این است که نتوانستهایم دانش اقتصاد بومی را طراحی کنیم، بر روی آن اجماع کنیم و برای تحقق و رسیدن به آن اقتصاد بومی، مکانیسمها و ساز و کارهای لازم را فراهم نماییم.
وی توضیح داد: در کشورمان شکلگیری تشکلهایی که نمونه نسبتا موفق آنها در حوزه پزشکی است، مسبوق به سابقه است؛ چون علیرغم وجود دیدگاههای مختلف در بین اندیشمندان این حوزه، اما یک نوع یکپارچگی در راهکارهایی که برای موضوعات حوزه پزشکی ارائه میکنند وجود دارد. به نظر میرسد در حوزه اقتصاد هم نیاز به یک ساماندهی فکری داریم تا نظریهپردازی بومی برای رسیدن به یک مکتب اقتصادی بومی جهت برونرفت از مسائل و مشکلات کشورمان صورت دهیم؛ بنابراین با توجه به اینکه این موضوع دغدغه خود اساتید هم است، بایستی اندیشه کنیم که دانشکده اقتصاد چطور میتواند همه دیدگاهها را زیر یک چتر بیاورد و یک بار برای همیشه فضایی برای همراستایی فکری ایجاد کنیم تا در دولتهای مختلفی که کار را به دست میگیرند، شاهد یک خط سیر واحد و یکپارچه حول مدل اقتصادی بومی باشیم. بالاخره در هر دورهای اقتصاددانان و اساتید دانشکدههای اقتصاد کشور هستند که متولی اداره امور اقتصاد کشور میشوند. اینطور نباشد که در یک دورهای که نهادگرایان میآیند معتقد باشند بایستی دولت رفاه را توسعه دهیم و دیدگاههای چهرههایی مانند میردال و آمارتیاسن را بخواهیم دنبال کنیم و در دورهای دیگر فرمان اقتصادی کشور به طور کامل به سمت دیگر بچرخد و اصطلاحا مدافعین نئولیبرالیسم بهدنبال پیادهسازی افکار و ایدههای اقتصاددانانی همچون فریدمن و هایک باشند.
مقیمی در پایان درباره بکارگیری اساتید بازنشسته نیز اظهار داشت: از اساتید بازنشسته هم میتوانیم استفاده کنیم. هیچ منعی نداریم که استاد بازنشسته، پایاننامه بگیرد و اتاق و کلاس خود را داشته باشد. بازنشستگی اساتید یک عرف اداری است که برای همه ما اتفاق میافتد تا کرسی رسمی خالی شود و فرصت برای جذب هیات علمی جوان ایجاد شود. اما بازنشستگی به هیچ وجه به معنای فراموش نمودن استادان پیشکسوت و یا عدم استفاده از ظرفیتهای ایشان نیست.