بالاخره ۷ آبان مدرسه آماده میشود. وقتی میثم روز جمعه با خانوادهها تماس میگیرد که فرزندشان را برای ثبت نام بیاورند، کسی باورش نمیشود. میپرسند واقعاً شما از آموزش و پرورش تماس گرفتهاید؟ مگر آموزش و پرورش جمعهها هم کار میکند؟
او معتقد است: اینها بچههای مستعدی هستند. درست است که از نظر درسی ضعیف هستند، اما میتوانند برای کشور ارزشآفرین باشند و باعث پیشرفت شوند. جالب است بدانید که ما اوایل کار مدرسه، تجهیزات نداشتیم و وقتی برای راهاندازی رشته تعمیر لوازم خانگی درخواست میز کار کردیم۱۰ میلیون تومان برای ما واریز کردند. ما ۳ میز احتیاج داشتیم در صورتی که قیمت هر میز ۸ میلیون تومان بود؛ بنابراین خود بچهها دست به کار شدند و میزها را با کمترین هزینه و طبق استانداردهای موجود ساختند.
میثم سالک در مورد فرایند آمادهسازی مدرسه چنین روایت میکند: روزی که مسئولیت اینجا را برعهده گرفتم اوضاع به قدری خراب بود که حتی نمیشد یک دقیقه هم در فضای مدرسه ماند. اما چون این مسئولیت را قبول کرده بودم، میدانستم که باید جهادی عمل کنم. علیرغم این که هیچ بودجهای برای نوسازی و بهسازی مدرسه درنظر گرفته نشده بود خودم کار را شروع کردم.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما به نقل روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، اشکهای مادری که نتوانسته بود فرزندش را در مدرسه ثبت نام کند دلش را به درد آورد و تصمیم گرفت برای حل یک مشکل بزرگ، دست به کاری بزرگ بزند.
میثم سالک، نمادی از معلمان ایثارگر ایران است که وقتی به او میگویی آرزو کن، برای خودش چیزی نمیخواهد بلکه به عنوان کلام پایانی میگوید: هنرستانها و به خصوص هنرستانها نوپا مشکل تجهیزات دارند، تنها چیزی که من میخواهم بگویم این است که در زمینه تأمین این تجهیزات، با مدارس بیشتر همکاری شود؛ و راستی مگر معنای معلمی جز این است؟